بارالها.....

بارالها..
به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نا امیدی
رفتن بی همراه
جهاد بی سلاح
کار بی پاداش
فداکاری درسکوت
دین بی دنیا
مذهب بی عوام
عظمت بی نام
خدمت بی نان
ایمان بی ریا
خوبی بی نمود
گستاخی بی خامی
مناعت بی غرور
عشق بی هوس
تنهایی در انبوه جمعیت
و
دوست داشتن بی آنکه دوست بداند
روزی کن...
خدایا عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار.
آمین..

صبور باش !

اجابت دعای حاجتمندان از سوی خداوند همیشه دلیل درستکار ی آنها نمی باشد.
باید همیشه به خاطر داشته باشیم که اجابت یک دعا همواره دلیل بر قابل اطمینان بودن انسان نیست.یکی از اولیای خداوند فرموده است:بندگانی که خداوند آنها را دوست می دارند همواره در طلب حاجتی به در گاهش تضرع می کنند.در آن حال یک فرشته مسوول اوست .بنابراین خداوند به او امر می کند که خواسته ی بنده ی مرا ادا کن اما عجله نکن، زیرا من مایلم صدای او را بشنوم.
اما وقتی که یک کافر از خدا چیزی طلب می کند، خداوند به فرشته ی مسوول او فرمان می دهد که خواسته ی او را اجابت کن و در آن عجله کن،زیرا من به شنیدن درخواست او تمایلی ندارم.
پس هر وقت دیدی مشکلی ، غصه ای برات پیش اومد ،بدون که خدا دلش واسه شنیدن صدات و گریه هات تنگ شده! پس نا امید نشو . هیچوقت....

دعاهایت را بنویس

دعاهایت را بنویس

story  

نفس که می کشم ، با من نفس می کشد .قدم که برمی دارم، قدم برمی دارد.اما وقتی که می خوابم ، بیدار می ماند تا خوابهایم را تماشا کند.او مسئول آن است که خوابهایم را تعبیر کند.او فرشته من است، همان موکل مهربان.اشک هایم را قطره قطره می نویسد.دعاهایم را یادداشت می کند. 

.آرزوهایم را اندازه می گیرد و هر شب مساحت قلبم را حساب می کند و وقتی که می بیند دلتنگم ، پا در میانی می کند و کمی نور از خدا می گیرد و در دلم می ریزد،تا دلم کوچک و مچاله نشود.
به فرشته ام میگویم:از اینجا تا آرزوهای من چقدر راه است؟من کی به ته رویلهایم میرسم؟میگویم:من از قضا و قدر واهمه دارم.من از تقدیر میترسم.از سرنوشتی که خدا برایم نوشته است.من فصل آینده را بلد نیستم.از صفحه های فردا بیخبرم.میگویم:کاش قلم دست خودم بود....کاش خودم مینوشتم.....
فرشته ام به قلم سوگند می خورد و آن را به من می دهد و می گوید:بنویس.هر چه را که می خواهی... بنویس که دعاهایت همان سرنوشت توست.تقدیر همان است که خودت پیشتر نوشته ای...
شب است و از هزار شب بهتر است.فرشته ها پایین آمده اند و تا پگاه درود است و سلام.قلم در دست من است و می نویسم.می دانم که تا پیش از طلوع آفتاب تقدیرم را خدا به فرشته ها خواهد گفت.(عرفان نظر آهاری)